***عاشقانه و آموزنده***

***جایی برای دل شکسته های عاشق که از شکست عشقیشون عبرت گرفتند***

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 213
بازدید کل : 81434
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


style> .Gbutton{ border: 2px solid #fF0099; padding: 2px; background-color: #FfFF0FF; border-radius: 10px; margin-bottom:1px; margin-top:3px; text-align:center; }
عاشقانه و آموزنده را در گوگل محبوب کنید


chat rooms casinos AMIGA FX William hill casino paypal casinos

میدونستی یا نه

خواننده: مهرنوش================می دونستی یا نه====================

 

 

دانلود

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,کلیپ تصویری عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تنهایی

(تنهاييم عالمي داره..به خصوص وقتي که همه دورتن اما باز تو تنهايي...

چقد جالبه که ما آدما از همه کسايي که درو و برمونن چشم اميدمون فقط به چند نفر يا شايدم يه نفره...

چند نفر(يا نفري)که بودنشون واسه ما مثل داشتن همه دنياست و نبودنشون پايان زندگي و همه آرزوها...

با اين وضع واقعا تنهايي يعني چي؟؟ به چي ميگن تنهايي و به کي ميگن تنها؟؟؟

ما که هيچ کدوم تنها نيستيم و هميشه اطرافمون شلوغه اما هميشه تو دلمون تنهاييم...

توي درونمون دنبال کي و چي هستيم که با وجود حضور خيلي ها باز احساس تنهايي ميکنيم؟؟

اين احساس گنگ تنها بودن از کجا مياد؟)

 

 

 

 

 


 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تا حالا شده عاشق بشین؟؟

تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟

ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟

ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟

ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟

ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟

ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟

مدونين قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟

ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟

ميدونين ...؟؟؟

اگه جواب اين همه سئوال رو ميخواين! مطلب زير رو بخونين...خيلي جالب و آموزندس...

وقتي

يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي

طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن

همه چي با يک نگاه شروع ميشه

اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ...

محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه.

حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي.

مي بيني كار دل رو؟

شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و

جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ...

از چيزي ميترسي ...

صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه

به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟

راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده

طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه

وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن

گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه !

آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا

وقتي باهاته همش سرش پائينه

تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده

ديگه از آن خودت نيستي

بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت

سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ...

فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي...

خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ...

هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ...

وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ...

ولي اون ...

سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه

اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني !

دنيا رو سرت خراب ميشه

همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو

بهش مي گي من … من … من

از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه

ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه

يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد

دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه

دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ...

دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد

بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!...

وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم!

انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ...

ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه...

بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و...

بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني

آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني

تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟

و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني

دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي...

 



 


 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بعضی وقتا

بعضی وقتا خدافظی ِ خالی کافی نیست

یه چیزیش کمه


چه میدونم؟


یه مواظب ِ خودت باشی


یه دلم تنگ میشه ای


... ... یه زود برگردی


یه چیزی بیشتر از بای


یه چیزی که باید باشه ولی نیست


خدافظی خودش غمگین نیست


نبودن ِ اینا غمگینش میکنه.

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دیوانه

دیوانه ای راگفتند:

چه خواهی ازخدای خویش ؟


گفت:

 

عقل سالم خواهم تا برای عشقم دوباره دیوانه شوم .,,

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حالم گرفته از این شهر

حالم گرفته از اين شهر



که آدمهايش همچون هوايش



ناپايدارند



گاه آنقدر پاک که باورت نمي شود


 

گاه چنان آلوده که نفست مي گيرد

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دوستت دارم

دوستت دارم

یک کلمه است با دنیایی‌ از مسئولیت

گفتنش هنر نیست

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 


مسئولیت پذیریش هنر است...!!!

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ما آدم ها

ما آدم‌ها موجودات عجیبی‌ هستیم وقتی‌ میگوییم تنهایم بگذار

یعنی‌ ، بیش از همیشه به وجودت احتیاج دارم

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عزیزان گرامی لطفا برای ارتقای

بهتر اینجا نظر خود را در قسمت

نظرسنجی وبلاگ بدهید

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: یک شنبه 20 شهريور 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

به جرم وسوسه

*************************************

**************

**

به جرم وسوسه...

چه طعنه ها که نشنیدی حوا!

پس از تو

همه تا توانستند

آدم شدند...!

چه صادقانه حوا بودی!

چه ریاکارانه آدمند!

****************************

**************

***

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

کاش

***كاش آنهايی كه ما را از دوستی با جنس مخالف با آتش جهنم مي هراسانند، بدانند
كه ميدانيم نمازشان هم به اميد همخوابی با حوريان بهشت است. ***

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

لاکپشت

لاک پشت

پشتش سنگین بود و جاده های دنیا طولانی.


میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت.


آهسته آهسته میخزید.دشوار و کند.و دورها همیشه دور بود.


سنگ پشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید.


پرنده ای در آسمان پر زد.سبک;


و سنگ پشت رو به خدا کرد و گفت:این عدل نیست.این عدل نیست.


کاش پشتم را این همه سنگین نمیکردی.


من هیچگاه نمیرسم هیچگاه.


و در لاک سنگی خود خزید.به نیت ناامیدی.


خدا سنگ پشت را از روی زمین بلند کرد.


زمین را نشانش داد.کره ای کوچک بود.


و گفت نگاه کن.ابتدا و انتها ندارد.هیچ کس نمیرسد.


چون رسیدنی در کار نیست.فقط رفتن است.حتی اگر اندکی.و هر بار که میروی رسیده ای.


و باور کن آنچه بر دوش توست.تنها لاکی سنگین نیست.


تو پاره ای از هستی را بر دوش میکشی;پاره ای از مرا.


خدا سنگ پشت را بر زمین گذاشت.


دیگر نه بارش چندان سنگین بود و نه راه ها چندان دور.


سنگ پشت به راه افتاد و گفت:رفتن.حتی اگر اندکی;و پاره ای از(او)را با عشق بر دوش کشید.

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: شنبه 19 شهريور 1390برچسب:داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برایت می نویسم دوستت دارم

برات مینویسم دوستت دارم آخه میدونی؟ آدما گاهی اوقات

خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته به این سادگیا پاک شدنی نیست.گرچه پاره کردن یه کاغذ از شکستن یه قلبم ساده تر..ولی من مینویسم....من مینویسم دوستت دارم

I write you: I live you, you know human forget his words but writing doesn’t be clear easily. Though tearing a paper is easier than breaking a heart…but I write…I write I LOVE YOU

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اول از روی ادب

اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام

دوم از روی محبت به تو دارم پیام

بی تو ای دوست گذر از

جهان زندان من است

تا تو هستی در برم زندان گلستان من است

First I want to tell hello from decorum

Second I have a

message for you from kindness

O friend without you this world is like prison for me

When you are with me this prison is my rosery

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حدیث عشق من و تو

حدیث عشق من و تو،حدیث ابر بهاریست،تو از قبیله لبخند،من از قبیله اندوه.فضای فاصله صد آه،فضای فاصله صد کوه،تو از سپیده و نوری،من از شقایق گلگون.

The word of our love is word of spring

cloud; you are from clan of smile I am from clan of grief, there is distance as 100 ah, 100 mount, you are from dawn & light, I am from ruddy copse.

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نابینا و ماه
ابینا گفت : دوستت دارم.
ماه گفت: تو که منو نمی بینی چطوری دوستم داری.
 نابینا گفت: اگه می دیدمت عاشق زیباییت می شدم اما الان که نمی بینمت عاشق خودت هستم !!!!
نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اولین باری که عاشقت شدم یادته؟

اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟  


من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ...  


من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی  


ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی... 


 حالا دومین باره که عاشقت شدم 


اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه پروانه خوشگل  


تو پر زدی و رفتی و من موندم و سیب هایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده ...  


از هر چی سیبه منتنفرم متنفر!!!

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عاشق نشدی زاهد

**********************************************************
عاشق نشدي زاهد، ديوانه چه مي داني؟

در شعله نرقصيدي، پروانه چه مي داني؟


لبريز مي غمها، شد ساغر جان من

خنديدي و بگذشتي، پيمانه چه مي داني؟

 *****************************************

******************

*******

***

**

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بگذار از تجربه هایم برایت بگویم
بگذار از تجربه هایم برایت بگویم...

......اگر درد داری...

تحمل کن...

روی هم که تلمبار شد...

دیگر نمی فهمی کدام درد از کجاست...!!

کم کم خودش بی حس میشود

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرف های عاشقانه,حرف های عاشقانه,حرف های عاشقانه,حرف های عاشاقنه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

راننده تاکسی
***
**راننده تاکسی اسکناس رو گرفت و پرسید: 1نفری؟ مکث کردمو و...گفتم خیلی وقته**

**

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مردی که از رفتن به سرکار خسته شده بود
آقایی از رفتن روزانه به سر کار خسته شده بود در حالی که
خانمش هر روز در خانه بود .... او می خواست زنش ببیند برای او
در بیرون چه می گذرد و به جای او در منزل بماند

بنابراین دعا کرد : خدای عزیز : من هر روز سر کار می روم و
8 ساعت بیرونم در حالی که خانمم فقط در خانه می ماند من
می خواهم او بداند برای من چه می گذرد ؟ بنابراین لطفا اجاز
ه بدین برای یک روز هم که شده ما جای همدیگه باشیم .

خداوند آرزوی این مرد را برآورده کرد: مرد تبدیل به زن شد و زن
به مرد. حال مرد قصه ما با اعتماد کامل همچون یک زن از خواب
بیدار شد و برای همسرش صبحانه آماده کرد بچه ها رو بیدار کرد
و لباس های مدرسه شونو آماده کرد براشون صبحانه داد ناهار
شان را تو کوله پشتی شون گذاشت و به مدرسه برد . خانه رو
جارو کرد . برای گرفتن سپرده به بانک رفت . به بقالی رفت
. و ساعت یک بعد از ظهر بود و او عجله داشت برای درست کردن
رختخواب ها . به کار انداختن لباسشویی . جارو و گرد گیری . ت
ی کشیدن آشپز خانه . رفتن به مدرسه برای آوردن بچه ها
و سرو کله زدن با آن ها در راه منزل . آماده کردن شیر و خوردنی
ها و گرفتن برنامه بچه ها برای کار خانه . اتو کشی و مرتب کردن
میز غذا خوری نگاه کردن تلویزیون حین اتو کشی در ساعت
4:30 بعد از ظهر و ... در ساعت 9:00 او از یک کار طاقت فرسای روزانه خسته شده
بود و به رختخواب رفت . صبح روز بعد بلافاصله قبل از بیدار شدن از خواب گفت : خدایا
: من چه فکری می کردم من سخت در اشتباه بودم برای غبطه خوردن به موندن
روزانه همسرم در منزل . لطفا اجازه بده من به حالت اول خود برگردم .

خداوند جواب داد : بنده ام من احساس می کنم تو درست را یاد گرفتی و خوشحالم
که می خواهی به شرایط خودت برگردی ولی تو فقط مجبوری نُه ماه صبر کنی...

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:مردی که از رفتن به سرکار خسته شده بود,مردی که از رفتن به سرکار خسته شده بود,مردی که از رفتن به سرکار خسته شده بود,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دخترها مثل سیب
 

دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین
هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی
خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و
زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین
که به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب
های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی
که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری
بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید..
 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:دخترها مثل سیب,دختر ها مثل سیب,دخترها مثل سیب,دختر ها مثل سیب,دختر ها مثل سیب, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خیلی سخت است
خیلی سخت است بدانی هیچوقت به آن کسی که خیلی دوستش داری نخواهی رسید.

خیلی سخت است با اینکه میدانی به او نمیرسی باز هم سکوت کنی و آرام در دل شکسته شوی.

خیلی سخت است بغض گلویت را گرفته باشد اما نتوانی
گریه کنی ، خیلی سخت است قلبت پر از درد باشد اما
 
نتوانی خودت را از این درد خالی کنی.
 

با خود میگویم این زندگی تنها با تو زیباست ، میگویم که
این قلب تنها عاشق تو هست و تنها تو را دوست دارد اما
کسی آنچه را که برای خویش زمزمه میکنم باور ندارد.

شاید تنها با یاد و عشقت اما بدون تو، در این دنیا تنها
زندگی کنم.

این رسم زندگیست ، سرنوشت با من و تو یار نیست .

هیچکس هوای ما را ندارد ، زندگی با ما نمیسازد.

تنها من هستم و تو هستی ، دو قلب عاشق ولی تنها و
شکسته .

قلب تو را نمی دانم ، اما قلب من میخواهد تا ابد به
عشق تو تنها بماند.

خیلی سخت است با او که دوستش داری نتوانی زندگی
کنی و بدانی که هیچگاه به او نخواهی رسید.
 

خیلی سخت است نتوانی دستانش را بگیری و او را در
آغوش بفشاری.

تنها میتوانم به تو بگویم خیلی دوستت دارم و تا ا
بد عاشقت می مانم عزیزم.

خیلی سخت است برای رسیدن به او که خیلی دوستش
داری انتظار بکشی و آخر سر سهم این انتظار شیرین یک
پایان تلخ باشد.

پایانی که آغاز حسرت عشق من است .

تا کی باید در حسرت رسیدن به تو بنشینم،

تا کی باید لحظه ها را بشمارم تا قشنگترین لحظه ام با تو فرا رسد.


شاید تا فردا یا شاید تا…


تا آخر دنیا.


 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:خیلی سخت است,خیلی سخت است,خیلی سخت است,خیلی سخت است,خیلی سخت است, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

به سلامتیه

سلام سلام

به سلامتیه نسل من که خسته شد از بس دزدکی بوسید...
دزدکی حرف زد...
دزدکی در آغوش گرفت...
دزدکی عشق بازی کرد...
دزدکی دوست داشت...
و دزدکی و دزدانه خسته شد...
خسته...خسته

به سلامتی عقابی که تو اسمون به پرهاش مینازه

به سلامتی پولداری که رو زمین به پولش مینازه

به سلامتی ما که نه پر داریم نه پول ، ولی به بچه های گروهمون مینازیم

به سلامتی همه مردا که مرد بودن و واسه هوس عشقو بهونه نکردن
به سلامتي ماهي كه هيچ وقت، هيچ كس اشكاشو نديد

بسلامتی پسرخاله که میدونست نون و نفت گرون میشه
.. هی میگفت نون بگیرم ؟ نفت بگیرم ؟ هیشکی هم تحویلش نمیگرفت

ودر آخر
برای تا ابد ماندن باید رفت...

گاهی به قلب کسی...

گاهی از قلب کسی.

پس به سلامتی قلبتون

......

نشسته ام تنها، میان سکوت خانه ام ...
هیچ کس حرفی برای گفتن ندارد ...
نه من.... نه دیوار ها

ویادت هست بهت گفتم

حتی برای قدم زدن در دلت باید دنبال راهنما باشم خیلی وقت است غریبم در تو

وباورکن وقتی
ديدم با ديگري شادتري...
رفتم
اما یادت باشد

مرا اینگونه باور کن...
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟
که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست؟؟

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

سلام سلام سلام من آمدم

 

سلام سلام سلام من آمدم
....
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد

... لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار

لمس کن لحظه هایم را

تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم

یادت باشد

جایی که ازدواج بدون عشق باشد؛

حتما عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود

وبدان

هيچ کس براي شکست خوردن نقشه نميکشد

بلکه اين نقشه است که اگر اشتباه کشيده شود به
شکست ميانجامد

وباورکن
جقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمقند.......

مشکل از اونجایی‌ شروع شد که خودش رفت اما
یادش نرفت

ودر آخر
خیام اگر ز باده مستی خوش باش

با ماهرخی اگرنشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی،چو هستی خوش باش

 

 

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه,حرفهای عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برایم بهانه ای نمانده
حتی نمانده است برایم بهانه ای

دنبال من نگرد که دیگر نشانه ای...

چیزی نداشتم به جز این ها که برده ام
...
آیینه در نگاهم و در دست شانه ای

از حال و روز عاشقی ام بیشتر نپرس

با عشق مدتی ست ندارم میانه ای

هی ذره ذره می خورد از تو مرا غمی

افتاده است در دل من موریانه ای

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:عاشقانه,عاشقانه,عاشقانه,عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دروازه ی قلب
روی دروازه قلبم نوشتم:

ورود ممنوع!

دل پریشان آمد.

گفتم بخوانش.

خواند و باز گشت.

امید مضطرب آمد.

گفتم بخوانش.

خواند و بازگشت.

آرزو با دلهره آمد.

گفتم بخوانش.

خواند و بازگشت.

عشق خنده کنان آمد.

گفتم خواندیش.

گفت:من سواد ندارم!.

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

هیچوقت مثل خورشید...

هیچوقت مثله خورشید زیاد نور ندید! چون همه از نورش استفاده میکنن

ولی هیچکسی بهت نگاه نمیکنه! مثله ستاره کم نور باشید که همهشبا

دنبالت بگردنو همیشه عاشقت باشن

 

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:عشقی,عشقی,عاشقانه,عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

همیشه یادتون باشه:دوحالت داره که کسی جایی رو ترک کنه! حالت اول:اینه که کسی اونو دوست نداشته باشه. حالته دوم: اینه که یکسی اونو خیلی دوست داشته باشه.

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

سلام.به پاتوق دلشکسته های عبرت گرفته خوش آمدید.  ما تجربیاتی که طی 4...5 سال عشقو عاشقیبدست اوردیمو در اختیار شما میگذاریم. امیدوارم که خوشتون بیاد.هر مطلب بعد از مدتی فقط برای اعضا قابل مشاهده خواهد شد پس اگر مطالب ما را دنبال می کنید عضو شوید اینجا هر روز مطلب ارسال می شود اگر  شما هم مطلب دارید خوشحال میشم یکی از نویسندگان اینجا باشید.  ممنون

نويسنده: ivan AND amir تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1398برچسب:مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,مطلب عاشقانه,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

***به اینجا خوش اومدید به پاتوق دلشکسته ها ی عبرت گرفته خوش اومدید***

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to lovely-gb.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com